نوشته شده توسط: الهه ناز
مطلب در مورد جشن عاطفه ها
بهار می آید تا زنده شوی برای از نو سرودن. برای خط زدن فاصله ها و به یاد آوردن احساس ها. بهار می آید تا جان بگیری با عاطفه بارانی مادی و معنوی. بهار می آید تا حس کودکان را درک کنی و درد درمندان را لمس. بهار می آید تا با حضور بخشنده ات راهی بهشت شوی همان گونه که رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: بخشندگی یکی از درختان بهشت است که شاخه های آن در دنیا آویخته است هر که بخشنده باشد به یکی از شاخه های آن آویزان شده و آن شاخه او را به طرف بهشت می کشاند.
هر روز، نوروز زودتر از دیروز به دل تو سرک می کشد، ای انسانی که دلواپس و دلتنگ احسانی با قلبی آکنده از احساس؛ احسان به کودکان، بیماران، پیران روزگار، مادران، پدران و مستمندان؛ نه تنها آنان، که همه هستی چشم انتظار نو شدن تو هستند؛ تویی که انتخاب شده ای تا با نسیم همدلی و همراهی حرکت کنی و شادی را با هم نوعانت شریک شوی.
به شکرانه سلامتی و سربلندی ات، سر تواضع فرو آور و با همسایه ات هم سفره شو و هم درد. آغوشی از باور باش برای آنان که ناباورانه در کام تلخ حزن گرفتارند. دل نوازی کن با لباس و کفش هایی نو به رنگ نوروز؛ بلکه تبسم نو بودن بر لب کودکان بنشانی! گلی از جنس جشن از گیسوی مهربانی بردار و امیدبخش دل پر درد بیماران باش. کلید رحمت خدا در شاد کردن خاطر مادران و پدران و پیران روزگار است، پس با تبسمی به رنگ ارادت بوسه بر دستان بی ادعاشان بزن.
... و باز هم، گره گشای تمام غم ها، دعاست؛ پس قنوتی برای استجابت آرزوها بگیر و تمام بهار را با نوبهار وجودت هدیه کن!
متن ادبی جشن نیکوکاری
ای دل، تو سزاوار کرامتی. نگاه های منتظر، به تو خیره مانده است. اینک در جشن نیکوکاری دل های خسته را در میهمانی خود پذیرا باش و بدان لبخند را بر لب های خشکیده بباران. فردا که بهار آید دستان خود را سبز خواهی دید.
باید نگریست. باید با دقت به مهربانی اینان نگریست. کدام زبان می تواند این همه عاطفه را سپاس گوید؟ گل های احساس را ببین که از شرم عرق کرده اند. امروز، «حی علی خیرالعمل» است. امروز روز نیکوکاری است.
ای دل، تو سزاوار کرامتی. نگاه های منتظر، به تو خیره مانده است. اینک در جشن نیکوکاری دل های خسته را در میهمانی خود پذیرا باش و بدان لبخند را بر لب های خشکیده بباران. فردا که بهار آید دستان خود را سبز خواهی دید.
امروز طراوت میهمان دل های ماست. امروز از آسمان عطوفت می بارد و درختان عاطفه را می بینی که میوه های ایثار نثار می کنند. امروز زمینیان آسمانی شده اند. امروز خدا در همین نزدیکی ها نعمت می پاشد. امروز فرشتگان طبق طبق نیکی به آسمان می برند. امروز، روز نیکوکاری است.
جملات زیبا درباره جشن نیکوکاری
آفریننده مهر، آن زمان که انسان را سرشت، محبت را در قلبش نوشت و مُهر کرد راز قلب انسان را؛ قلبی که می تپد برای قلبی دیگر، قلبی که به درد می آید از رنج قلبی دیگر. قلبی که شادمان می شود از شعف قلبی دیگر. قلبی که می گذرد از تمام داشته هایش، برای قلبی دیگر. آری این است راز آفرینش انسان؛ انسانی که شایسته امانت است و مسجود فرشتگان. انسانی که چونان خورشید هیچ گاه از بخشش ذره ذره تابندگی اش بی نور نخواهد شد؛ زیرا تمام قلبش سرشار از نور خداست. انسانی که سخاوت دستانش، به سخاوت آسمان طعنه خواهد زد و تقسیم لبخندش، گره از چین پیشانی ها خواهد گشود. انسانی که برای استجابت آرزوهای انسانی دیگر، باران خواهد شد تا سرزمین ترک خورده یأس، رنگ شادمانی و شکوفایی بگیرد. انسانی که برای آسایش دلی بی آرامش پر از مهر خواهد شد تا در پناه چشمان مهربانش غم ها کوچ کنند. انسانی که در سرمای دستان دخترکی گل فروش یخ خواهد زد و در گرمای چشم پسرکی فال به دست، ذوب. انسانی که در عبور از امتداد نگاه هایی منتظر برای همیشه خواهد ایستاد؛ نگاه هایی که گاه منتظر فرزندند و گاه منتظر پدر یا مادر و گاه خواهر یا برادر. انسانی که در قطره قطره اشک کودکی یتیم غرق خواهد شد و با آه برخاسته از غربت پیرمرد یا پیرزنی، آب. انسانی که سد خواهد کرد راه تکثیر فقر را؛ به وسعت انسانیت و دلی مالامال از محبت.
14 اسفند روز احسان و نیکوکاری
برخیزیم. برخیزیم و دعا کنیم؛ برای دل های بی قراری که عید امسال خود را شاد می خواهند. برای آنان که نگران طراوت کودکان معصوم خود هستند. آنان که چشم به یاری من و تو دارند. برخیزیم که امروز، روز «اللهم اغن کل فقیر» است. امروز روز تلاش برای عدالت است. برخیزیم! امروز روز نیکوکاری است.
فردا که دستمان از جهان کوتاه است، حسرت روزگارانی را می خوریم که می توانستیم شادی هامان را هدیه کنیم. پس امروز را دریابیم؛ امروز را که روز نیکوکاری است؛ امروز را که گرمی محبت، سرمای کدورت را در پشت پنجره وا می نهد. باور داشته باش که پاداش ما، بهاری با گل های رنگارنگ خواهد بود.
ای پاکی ها، ای عاطفه ها، ای مهربانی ها، امروز روز شماست. از خانه بیرون آیید و کوچه کوچه شهر را از عطر دل انگیز خود سرمست سازید. ای گندم زارهای محبت، برخیزید و خورشید را خوشه چین گرمی خود سازید؛ و تو ای عشق، امروز از دستان مهربان این مردم بر کویر نیاز ببار و دشت را پر از گل نیکوکاری کن.
چه چیز بالاتر از آنکه خدا شما را دوست می دارد؟
شما را می گویم؛ شما که دستانتان لبریز مهربانی است.
شما که تاب نگاه های منتظر خانواده های نیازمند را ندارید.
شما که محبت خود را از ارزانی سفره های مردم محروم می کنید.
شما که آفریننده روز نیکوکاری هستید.
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته